نگفتمت مرو آن جا که آشنات منمدر اين سراب فنا چشمه حيات منموگر به خشم روي صد هزار سال ز منبه عاقبت به من آيي که منتهات منمنگفتمت که به نقش جهان مشو راضيکه نقش بند سراپرده رضات منمنگفتمت که منم بحر و تو يکي ماهيمرو به خشک که درياي باصفات منمنگفتمت که چو مرغان به سوی دام مروبیا که قدرت پرواز و پرّ و پات منمنگفتمت که تو را ره زنند و سرد کنندکه آتش و تپش و گرمي هوات منمنگفتمت که صفت هاي زشت در تو نهندکه گم کني که سرچشمه صفات منمنگفتمت که مگو کار بنده از چه جهتنظام گيرد خلاق بي جهات منماگر چراغ دلي دان که راه خانه کجاستوگر خداصفتي دان که کدخدات منمپ.ن.#شعر از مولانا و خدایی که در این نزدیکی است......
ما را در سایت و خدایی که در این نزدیکی است... دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 0aloneweblog9 بازدید : 120 تاريخ : سه شنبه 3 آبان 1401 ساعت: 4:31